برای احساس آرامش
دبیرستانی که بودم، یه روز نمیدونم از چی عصبانی بودم. رو دستهی صندلیم یه نقاشی کشیدم. یه چهرهی نصف و نیمه از یه خانوم. یه مدت بعدش باز یه جریانی پیش اومد و بهم ریختم. نشستم همون چهره رو تکمیل کردم. خیلی قشنگ شد راستش، شاید تو کل زندگیم قشنگترین چیزی بود که کشیدم. همون روز یه دوستی بهم گفت توجه کردی وقتی عصبانی هستی چقد قشنگ نقاشی میکشی؟ این حرفش یادم موند. # یه پیج برای طراحی گرافیک زده بودم که قرار بود منبع درآمدم باشه. از اواخر شهریور که همهچیز بهم ریخت، دیگه تمرکز طراحی نداشتم. فیلترینگ هم که عملا کسب و کارهای اینترنتی رو تعطیل کرد و نیازی به نمونهکار نداشتم فعلا.. # دیشب و امروز که اخبار رو میخوندم، خیلی بهم ریختم. کل روز خودمو مشغول جزوه نوشتن، آشپزی، خرید و .. کردم؛ ولی آروم نشدم. دفتر طراحیم رو که در کمال تعجب همراه خودم آورده بودم برداشتم، یه بریف پیدا کردم، طراحی لوگو یه گالری ماشین بود. ۳ تا اتود در عرض یک ساعت کشیدم. خوب بود و میدونستم برای پشتیبان بفرستم تایید میشه.ورق زدم صفحهی بعد، بریف دوم رو گذاشتم جلوم. طراحی لوگو برای یه سالن زیبایی. ۳ تا اتود در عرض ۴۵ دقیقه. از بهترین نمونهکارهایی که تو این یک سال کشیده بودم. # برای منی که هر هفته روی یک بریف کار میکردم، شاهکار بود کار امشبم. و مهمتر از اون اینکه، بله واقعا توی عصبانیت، تمام حسم رو میتونم روی کاغذ پیاده کنم. عصبانیت و هنر؟ برای خودم عجیبه این مکمل.. آروم که نه.. این روزا آرامش رو از کجا میشه پیدا کرد؟ یکم حالم متعادلتر شد..
مث این میمونه که یه عده وقتی هول هولکی غذا درست میکنن غذاشون خوشمزه س تر از وقتی میشه که تایم زیادی براش میذارن و با دقت آشپزی میکنن :) .