موهای بلند، قصر کوتاه

هرکس تو مشتش یه ستاره داره برای روشن‌تر کردنِ جهان

موهای بلند، قصر کوتاه

هرکس تو مشتش یه ستاره داره برای روشن‌تر کردنِ جهان

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

راستش اگر چندسال پیش به من میگفتن تو و اسرا و سمن و سارا سالهای دانشجویی هم‌اتاقی هستین، باور نمی‌کردم؛ چه برسه به اینکه همسفر‌های اولین سفر مجردی‌م هم اسرا و سمن باشن. چند روزی مهمان هم‌اتاقی‌مون زینب، و خانواده‌‌ش، توی یکی از شهرهای بندری جنوب ایران بودیم. مهمون‌نوازی و خونگرمی‌شون، رسومات قشنگ و شادی‌شون، برای من، دختری که بزرگ‌شده‌ی شهر کوهپایه‌ای در یکی از سردسیرترین نقاط ایرانه، حیرت‌آور بود. جمع‌های صمیمی کوچک قشنگی دارن و شادی و دورهم بودن رو به قشنگ‌ترین شکل ممکن به تصویر میکشن. یکی از بزرگترین‌شانس‌های زندگیم این بود که برای جشن‌تولد مهمانشون بودیم و موسیقی زنده‌ی بندری و رقص و شادی‌شون رو باهامون شریک شدن. دریا آروم بود و هوا بهاری و بازار پر جنب و جوش. توی این هوای سرد، تنها چیزی که قلبم رو گرم میکنه یادآوریِ شبِ تاب‌بازی توی ساحل رو به دریاست..

۱ نظر ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۸:۴۱
نسیم ~

وطن کوچک من، ریخته شدن خون فرزند دنا بی‌جواب نماند.

صدای شعارها بین شاخ و برگ‌ بلوط‌های زاگرس پیچید؛

و در دره‌های سبز طنین انداخت.

۰۹ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۴
نسیم ~